★☆ღآسمانღ☆★
فردا آسمان از آن من است
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

هیچ زمستانی ماندنی نیست...

              حتی اگه همه شبهایش «شب یلدا» باشد.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

 

یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره

یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود

با اولین شب پاییز آمده بود

و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید

تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند

یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت

و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد

گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد

یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت

آتش که می دانی، همان عشق است

یدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد

آتش در وجود یلدا بارور شد

فرشته ها به هم گفتند:

یلدا آبستن است. آبستن خورشید

و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد

و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند

فرشته ها گفتند:

فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد

یلدا آفرینش را تکرار می کند

 

راستی فردا که خورشید را دیدی به یاد بیاور که او دختر یلداست

و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

نوشته شده در تاريخ شنبه 26 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

 

عشق یعنی خون دل یعنی جفا

عشق یعنی یک شهاب و یک سراب

عشق یعنی یک سلام و یک جواب

عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

نوشته شده در تاريخ جمعه 25 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

 

خدايا در تمام لحظاتي كه در سختترين و پيچيده‌ترين حوادث گرفتار بودم تو بودي كه دستم را گرفتي و هرگز تنهايم نگذاشتي چگونه شكرت گويم كه لايق تو باشد هيچ وقت اين بنده سراپا تقصيرت را به حال خود نگذار كه بدترين لحظه همان لحظه است.انچه را لايقش نبودم به من دادي و دم به دم در گوشم خواندي كه با تو هستم نترس و به راهت ادامه بده اگر پايت به سنگي خورد و زخمي شدي بدان كه بيش از پيش به فكرت بودم اگر بيمارت كردم خواستم دعايت را اجابت كنم.....خدايا فرياد مي‌زنم دوستت دارم.

نوشته شده در تاريخ جمعه 25 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |


 
 
شیشه ای می شکند ...
یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟
مادری می گوید...شاید این رفع بلاست
یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی 
مثل یک کودک شیطان آمد، شیشه ی پنجره را زود شکست.
کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرورشکست،
عابری خنده کنان می آمد...
 تکه ای از آن را بر می داشت..
 مرحمی بر دل تنگم می شد...
اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت،
 قصه ام را نشنید... از خودم می پرسم
آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟
دل سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 25 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

خیلی خوشحالممممممممم

خدایااااااااااااااا

عشق یعنی همه چیز را برای یک هدف دادن و به پاداشش هیچ چیز نخواستن!

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |


 


تقدیم به کسی که در کنارم نیست ولی

حس بودنش به من شوق زندگی می بخشد.

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

   

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |



در این لحظه که به انتظار غروب نشسته ام دلم تنها تو را میخواهد.

 در این لحظه که تنهایی مرا در میان خودش گرفته است دلم تنها تو را میخواهد

 در این لحظه که دلتنگم و چشمهایم بارانیست دلم تنها تو را میخواهد.

 کجایی عشق من که دلم بهانه ی تو را میگیرد .

 نمیتوانم آرام کنم دلی که دیوانه وار به عشق تو زندگی میکند.

 نمیتوانم ببینم که دلم اینگونه در حسرت به حقیقت پیوستن آرزویش است.

 دیگر بس است انتظار ، ای سرنوشت مرا رها کن از دام تنهایی ، دیگر بس است این عذاب

 دلم تنها تو را میخواهد در لحظه ای که به هیچ چیز جز تو نمی اندیشم.

 اینک اگر زنده ام در خاطر من هستی که پر پر نشده ام ، من شمعی هستم که همچنان به عشق تو میسوزم.

 میترسم آنقدر به انتظار بنشینم تا از یادت فراموش شوم ، میترسم آنقدر سختی بکشم که به آسانی تو را از دست بدهم

 در این لحظه که جز تو هیچ چیز دیگر به من امید نمیدهد ، باز هم به انتظار مینشینم تا  روزی امیدم زنده شود

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

خوش خیال

چه خوش خیال است !

فاصله را می‌گویم

به خیالش تو را از من دور کرده است

نمیداند هر ثانیه که می‌گذرد

تپش قلبم بیشتر با پلک زدن چشمهایت هماهنگ میشود

نمیداند دلم هر لحظه بیشتر خاطرات را زیرو رو می‌کند تا قابی‌ از لبخنده لبان زیبای تو پیدا کند

نمیداند اسم تو را روی لبانم حک کرده ام

نمیداند با شنیدن صدای تو

نفس‌هایم جان دوباره میگیرند 

نوشته شده در تاريخ شنبه 12 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

نوشته شده در تاريخ جمعه 13 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |


 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم....

تمبر و پاکت هم هست....

و یک عالمه حرف....

کاش کسی جایی منتظرم بود....

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |


قلب زنان جهان را میچرخاند!(خانمها بخونید و افتخار کنید..)!!!

  

از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود.
شش روز می گذشت ….
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:
چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟
خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از
جایش بلند شد ناپدید شود.
قلبی داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا
قلب شکسته، درمان کند.
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .
خداوند فرمود:نمی شود !! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی…..
را که این همه به من نزدیک است،تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با
یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

  

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی
که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکش
د .

  

فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی
زیادی مواد مصرف کرده اید.
خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست، اشک است.
فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟
خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی،
تنهایی، سوگ و غرورش.
 فرشته متاثر شد.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 14 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

 

 
   

باز در کلبه ی تنهایی خویش  

 

عکس روی تو


مرا ابری کرد 

 

عکس تو خنده به لب داشت

 

ولی
 

اشک چشمان مرا جاری کرد

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

خدایاااااااااا

یعنی میشه ؟؟؟

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

 

قراربود..

 

عشق..سیب..زندگی..نان

 

راقسمت کنیم..

 

تورا نمیدانم اما من خوب به یاد دارم

 

فریادی در تو نیست...

 

می اندیشم به تو که درغزلهایم به خواب رفته ایی..

 

شاید به یاد اوری من و دفتر غزلهایم را..

 

که باتردید ورق می زنی و به یاد اوری روز

قرارمان را.....

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

 

 تو را گم کـــ ـــــرده ام امـــ ــــروز

 

 

و حالا لـــ ـــحظه های من

 

گرفـــ ـــتار سکوتـــ ــــی  سـرد و سنگیـــ ــــن اند.

 

و چشمانــ ــم که تا دیروز به عشــــ ــــقت می درخشیدند

 

نمی دانـــ ـــی چه غمگیـــ ـــن اند...

 

چراغ روشــــ ــــن شب بـــــــ ــــود

 

 

برایــــ ــــم چشمهــــ ــــای تو

 

نمی دانــــ ـــــم چه خـــ ــــواهد شد...

 

پر از دلـــ ــــشوره ام

 

بـــــ ــــی تاب و دلگــــ ــــیرم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

 

روزگارا....

 

که چنین سخت به من میگیری

 

با خبر باش که پژمردن من آسان نیست

 

گرچه دلگیرتر از دیروزم

 

گرچه فردای غم انگیز مرا میخواند

لیک باور دارم دل خوشی ها کم نیست

زندگی بایدکرد........

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

خدایا ... !

خواهش می کنم تمناهایی که از اعماق وجود و قلبم بر می آید را پذیرا باش و اجابتم کن...

خدایا ...

تو را به خدایی ات قسمت میدهم ... که ...خودت با مهر و لطف ات بگذار تا همه چیز در زندگی ام به خوبی پیش برود...

و من ! ... لحظه لحظه ی زندگی ام را تو را شکر و سپاسی عاشقانه گویم.

خدایا !...خواهش می کنم بدان تنها پناه زمین و آسمان من تویی....تو را به قدرت بی حد و کرانت قسم خدایا ... خواهش می کنم بهترین ها را به من هدیه کن و بگذار طعم آرامش خیال را بچشم....خدایا !....خودت همه ی امور زندگی ام را به بهترین شکل مدیریت کن و طراحی کن...تا من طعم خوشبختی و راحتی را در زندگی ام بچشم و بیش از پیش بر تو عشق بورزم مهربانا ....

خدایا ...نمی دانم چه بنویسم و از چه بگویم و چطور اوج نیازم به لطف ات را بازگو کنم ؟!...

خدایا ....تمنا می کنم بدان....تنها امید و تکیه گاه زمین و آسمان من رحمت توست ای تنها تکیه گاه و امیدم...ای خدای مهربانم....

مریضی تو بیمارستان دارم که الان تو اتاق عمله  از انتظار خسته شدم کمکش کن

خدایا چشم امیدم به توست . شفای بیمارم بدست توست کمکش کن

خدایا به تو سپردمش از تو مطمعنتر در عالم هستی سراغ ندارم

ثانیه هام به سختی داره سپری میشه به این امید که بیمارم

به سلامت از اتاق عمل بیرون بیاد ذیگه توانی ندارم

کمکش کن خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا

نوشته شده در تاريخ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

نوشته شده در تاريخ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

خدایا...

خطا از من است، می دانم.

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”

اما به دیگران هم دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, توسط آسمان |

خدايا

من در كلبه فقيرانه خودچيزي دارم

كه تو در عرش كبريايي خود نداري

من همچون تويي را دارم و تو چون خود را نداري...

دوستان خوبم ازتون التماس دعا دارم  واسه مریضی که تو بیمارستان دارم.

واسه سلامتیش دعا کنید

ممنون میشم.

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.